اختصاصی سینما روز / گزارش کاملی از پشت صحنه ی "تردید"

  

سینما روز _ امید منوچهری : وقتی که رسیدیم جلوی در لوکیشن ، نادر رضایی (صدا بردار) ما رو به داخل راهنمایی کرد . گروه در یکی از اتاق ها مشغول تمرین و ضبط بود .  

همه ساکت !
صدا ..... دوربین ......... حرکت !
گرکانی : اون قدیما بود که زهرو می ریختند تو مجون ، چشماتو ببند یه دفعه بده بالا .
شجاع نوری : آخه ... باشه ، به خاط این که عشقمو بهت ثابت کنم باشه .
گرکانی (هم زمان با این که پارچه ای را روی سر شجاع نوری می گذارد .) : حالا به خاطر این که بهتر ثابت کنی ، اینم بکش رو سرت .
کات !
دستیار صدا می گوید که سایه ی بوم صدا روی دیوار معلوم می شود . بچه های صحنه به کمک یک دیگر با چسباندن پارچه ی سیاه جلوی سایه ی بوم را می گیرند . پروژکتور را تنظیم می کنند .
خانم گرکانی و آقای شجاع نوری دوباره یک تمرین می روند .
سکوت ... ضبط می شود . شومینه را روشن می کنند .
گرکانی : اون قدیما بود که زهرو می ریختند تو مجون ، چشماتو ببند یه دفعه بده بالا .
......
کات !
کریم مسیحی : خوبه ولی پارچه رو خوب نکشیدی رو سر شجاع نوری .
دوباره می گیرند . این دفعه خوب در می آید ، ولی صدای شجاع نوری را دوباره ضبط می کنند .
کات !
نورها خاموش می شود . بچه های صحنه وسیله ها را جمع می کنند . همگی می روند ناهار . آقای سعدی (تهیه کننده) و آقای رضایی (صدا بردار) ما را به ناهار دعوت می کنند .
بعد از ناهار در یک اتاق دیگر دوباره شروع به ضبط می کنند .
صحنه را دوباره می چینند . بهرام رادان در این سکانس بازی دارد . طوری که باید برود روی چهار پایه و از شیشه ی بالای در ، اتاق دیگر را دید بزند و یکی از پایین مثلاً پایش را می کشد و او آرام می گوید : نکن .. نکن .
بهرام به روی چهار پایه می رود . از اون بالا به سختی دوباره می پرد پایین . همه می خندند ! خودش هم می خندد .
صحنه را آماده می کنند . تمرین شروع می شود . بهرام دوباره به سختی خودشو می کشد بالا . بقیه هم کمکش می کنند . یکی از پایین هوایش را دارد . یکی دیگر هم کتش را از پایین گرفته و می کشد که در فیلم خوب در بیاید .
یک تمرین می روند . با کرنومتر وقت می گیرند .
سکوت ....... ضبط
بهرام دستش را بالای در می گذارد و بالا تر می آید تا از شیشه نگاه کند ، سرش می لرزد . با اشاره آرام می گوید : نکن ... نکن .
کات !
باید سریع تر باشد .
سکوت !
دوربین ... صدا ... حرکت !

این دفعه مثل این که خوب شده . صحنه را جمع و جور می کنند . گریم بهرام را روتوش می کنند . استراحت کوتاهی می کنند . دوباره صحنه را می چینند . دوباره شروع می شود و بهرام دوباره خودش را می کشد بالا .
اتاق شلوغ شده است .
دوباره می گیرند .
باز هم کار های قبلی را تکرار می کند و آخرش آن حرکات و اشاره ها را انجام می دهد .
کات !
می خندد . همه می خندند !
در مانیتور نگاه کی کنند . ظاهراً خوب شده ، اما دوباره می خواهند بگیرند . این دفعه با لنز باز تر !
دوربین ... صدا ... حرکت !
وقتی بهرام دستش را بالای در می گذارد تا بالا تر بیاید ، ناخونش گیر می کند . ضبط که تمام می شود دستش را تکان می دهد و ناخن هایش را فوت می کند . زاویه ی نگاهش را با دوربین تنظیم می کنند . با هم دیگر بحث می کنند . در مانیتور نگاه می کنند .
دوباره ضبط !
دوباره بالا می رود . خنده اش می گیرد . خراب می شود . دوباره می گیرند .
کات !
می آید پایین تا صدایش را بشنود . هدفون را روی گوش هایش می گذارد . همراه این که گوش می کند ، لبخندی هم بر لب هایش دارد .
دوباره استارت !
اتاق شلوغ شده است . صحنه را آماده می کنند .
ضبط دوباره شروع می شود .
بهرام دوباره تمام آن حرکات را انجام می دهد .
کات !
انگار خوب شده است .
بهرام رادان به اتاق گریم می رود تا استراحت کند .
من هم بعد از دقایقی پیشش می روم تا گپی بزنیم . در حال خواندن مجله بود . با هم صحبتی می کنیم ، خداحافظی می کنیم و از آقای سعدی هم تشکر می کنیم و می رویم .  

سری عکس های جدید تردید به زودی در سینما روز .  

منبع : سینما روز