کافیشاپ بهرام رادان

سلام بر شما دوستان گرامی .

من چند روز پیش طبق آدرسی که در وبلاگ بهرام رادان عاشق عصیان نوشته شده بود رفتم به کافیشاپ بهرام رادان . متاسفانه نتونستم از داخل عکس بگیرم . فقط یک عکس با کیفیت پایین از بیرونش گرفتم . (شرمنده شب بود . کیفیت دوربین گوشیمم خیلی ... است .)

واقعاً کافیشاپ با کلاسی بود و بسیار زیبا . چند وقت قبل در یکی از شماره های مجله ی چلچراغ درباره ی این کافیشاپ نوشته بود و هر چیزی که من در آن جه دیدم با آن چیزی که در مجله نوشته بود مطابقت می کرد . ولی وقتی من از کارکنان آن جا پرسیدم که آیا این کافیشاپ برای بهرام است یا نه ؟ آن ها تکذیب کردند و فقط گفتند که بهرام رادان زیاد اینجا می آید . نمی دونم چرا ولی احتمالاً به خاطر این بود که ممکنه کسی با بهرام دشمنی داشته باشه و از کارکنان کافیشاپش خواسته که به کسی نگوییند که این کافیشاپ برای اوست .

اینم آدرس و شماره تلفن :

آدرس : شریعتی ، خیابان پاسداران ، بعد از بوف سابق ، دشتستان دهم (کوچه ی رفیق دوست) ، کافی شاپ ویونا .

تلفن : ۲۲۸۹۰۵۵۴

 

 

نگاهی به کارنامه سینمایی بهرام رادان

سلام . سلام بر شما دوستداران ستاره . دوستداران پسری با چشمان آبی . دوستداران بهرام رادان .

اول از همه عید قربان را به شما و همه ی مسلمین جهان تبریک عرض می کنم .

دوم هم بریم سراغ یک مطلب جدید از بهرام .

نگاهی به کارنامه سینمایی بهرام رادان: «من نگران آن کودکی گمشده ام»

بهرام رادان بلند پرواز است. خب حالا مگر بلند پروازی چیز بدی است؟ "شور عشق" را که دیدم به زمین و زمان فحش می دادم. خودم هم نمی دانستم کجای کار اینقدر خراب است که افتضاحی به نام "شور عشق" می فروشد. تنها بدلیل آنکه دو تا جوان جذاب بی نام و نشان البته جویای نام و نشان را روی پرده نقره ای نشانمان می دهد؟ با خودم می گفتم خب اینهم دوتا عروسک کاغذی دیگر (ارجاع به توصیف رادان از خودش) برای سینمایی که نفس هایش به شماره افتاده است. مردم یک پسر جذاب می خواهند که اتفاقا چشمهایش هم آبی است و یک خانم که به واسطه اش با کمی دورترها و خاطراتشان از یک ستاره موسیقی تجدید دیداری کنند. داستان اما به همین سادگی ها نشد. حالا یک مهناز افشار داریم که اتفاقا در حوزه کاری خودش نام بلند آوازه ای هم هست و این جا به سیر صعودی یا درجا زدن های مکررش کاری ندارم. اما بحث ما سر همان پسر  "شور عشق" است که اگر همان موقع ها که "ساقی" و "آبی" و "آواز قو" را بازی می کرد فقط کمی دقیق تر به چشمهایش نگاه می کردیم  هوس پریدن را می دیدیم . هوس بلندتر و بلندتر پریدن را. سینمای ایران جوانی داشت که اتفاقا ظرفیت عصیانگری ها و شیطنت های اش را هم شاید نداشت. اما بهرام رادان ماند و نه تنها جای خودش را در دل مردم و منتقدان کم کم گشود بلکه فضای منحصر به فردی هم برای خودش یافت. این‌ها همه به حساب این که به نظر من بهرام رادان اگر خیلی خیلی جاه طلب و زیاده خواه هم نباشد، حداقل اصلا آدم قانعی نیست. خب بازهم این سوال که مگر بد است آدم زیاد بخواهد؟ خب بخواهد. کجای کار ایراد دارد که کسی بخواهد بپرد و بلند هم بپرد؟ داستان حرفه ای بهرام رادان فراز و نشیب های فراوانی داشت. بازیگوشی های بازیگر ما را به دنبال خودش کشاند و کشاند. بازیگر راضی نمی شد و ما هم از او بیشتر می طلبیدیم. چیزی در بهرام رادان بود که شاید در باقی هم دوره ای ها و همسن و سالانش نبود و ما را همیشه منتظر دیدن کار بعدی اش می گذاشت.
دوره حرفه ای رادان به چهار بخش تقسیم می شود: 1) بهرام رادان (کودکی)- 2) بهرام رادان در جستجوی دنیاهای تازه(نوجوانی/جوانی)-  3) علی سنتوری(بلوغ)-  4) بهرام رادان – علی سنتوری (بزرگسالی/پس از بلوغ).

1) بهرام رادان(کودکی): در دوره نخست بهرام رادان کودکی بود که تازه داشت تاتی تاتی می کرد. تازه ایستادن یاد گرفته بود، کم کم می خواست بدود. دوران کودکی که همه ما تمام و کمال خودمان هستیم. هنوز مدرسه نرفته ایم، هنوز کتاب نخوانده ایم، هنوز تحت تاثیر رفتار بزرگتر ها و بازی های جاری در محیط اطرافمان قرار نگرفته ایم. غریزه! درون! "ساقی"، "آبی"، "آواز قو" و ..... از روزهای کودکی بهرام رادان هستند. آن روزهایی که معصومیتش توی صورت تماشاگر می زد که یادشان می رفت فیلم خوب است یا بد. آقا، بهرام رادان اش عالی بود! و تمام. عصیانگری های اش در "آواز قو" اینقدر بدون دغدغه و دوست داشتنی بود که فکر می کردیم این خود ما هستیم که روی پرده فریاد می کشیم و هفت تیر کشیده ایم و می خواهیم خودمان و عشقمان و آرزوهای مان را نجات دهیم.


2) بهرام رادان در جستجوی دنیاهای تازه (نوجوانی/جوانی): خب من که گفتم بهرام رادان آدم قانعی نیست. رادان کم کم بزرگتر شد. نوجوانی تان را خاطرتان هست؟ همان روزهایی که موسیقی های جدید کشف می کردیم، کتاب های تازه می خواندیم، می خواستیم فلسفه وجودی خودمان و جهان را کشف کنیم، همان روزهایی که فکر می کردیم اوووووووه ! چقدر ندیده و نخوانده و نشنیده و نچشیده در انتظار کشف و شهود ماست؟ همان وقتی که ترسیدیم عامی بمانیم و مبادا خدایی ناکرده روشنفکر نشویم؟ خب بهرام رادان هم از اینکه به یمن چهره اش عروسک بماند، ترسید. می خواست دنیاهای تازه را کشف کند. دلش خواست نقشی را بازی کند که از هر کسی بر نیاید. و اگر کسی دیگر ایفا کرد، ماجرا خیلی فرق کند. اما این همان بهرام رادان ای بود که حتی وقتی هیچ کار دیگری هم نمی کرد، روی پرده با بقیه فرق می کرد. اینجا بود که وسوسه کشف آدم گنده ها آن معصومیت مطلق نایاب را خط انداخت. با کیمیایی، افخمی و بنی اعتماد کار کرد و کلی تحسین شد. با هم تحسین اش کردیم. سیمرغ گرفت و ذوق کردیم و بازهم همه جا رادان بود. تیتر یک و روی پرده و ما خلاصه هنوز انگار نگرفته بودیم کجای کار می لنگد. یک چیزی یک جایی گم شد. بهرام رادان "گیلانه" شاهکار بود. حتی درخشش فاطمه معتمد آریا هم حواسمان را پرت نکرد و به احترام رادان "گیلانه" کلاه از سر برداشتیم. در "شمعی در باد" معتاد شد، قاطی کرد، سودای پرواز به سرش زد (راستی رادان واقعی هم آن روزها همین قدر سودای پریدن داشت) نشئگی های اش را اتفاقا خوب در آورد، بی خیالی و یله گی اش آنجا که به مامورین نیروی انتظامی زیر لب گفت هنوز خیلی مانده تا بفهمید می شود با آب هم حال کرد، ما را هم بی خیال همه دنیا می کرد. در "تقاطع" ابوالحسن داوودی برای اش کف زدیم و هر چقدر آدم بد ماجرا بیشتر خیانت و شیطنت کرد ما بیشتر دوست اش داشتیم. اما تمام این لذتها آن چیزی را نداشت که رادان جایی بیخیالش شد و ما هم بی نصیب ماندیم.  بهرام رادان پریده بود و  چیزهایی روی زمین جا گذاشته بود و با یک سری اسباب بازی که حسابی بوی روشنفکری می دادند ما و خودش را سرگرم می کرد.


3) علی سنتوری(بلوغ): از این اتفاق ها برای هر کسی نمی افتد. جوانمردی نیست که برای آنهایی که هنوز "سنتوری" را ندیده اند و عطش ندیدن اش کم کم دارد دیوانه شان می کند، اینقدر با حرارت از لمس دنیایی که نمونه ندارد بگوییم. عجالتا از "سنتوری" می گذریم و تنها به علی سنتوری – همان بهرام رادان خودمان – می رسیم. با او که غریبه نبودیم، اما تمام رخی که همان ابتدای "سنتوری" در میان تمام چهره های سردرگم پله های مترو خودنمایی می کند، تفاوتهای بارزی با جوان موفق سینمای ما داشت. آن گمشده دوباره روی پرده بود. این بار فقط خودنمایی نمی کرد، بلکه ویران می کرد و دوباره از خاکستر قد می کشیدیم. همان چیزی که بعد از هفت سال فعالیت حرفه ای رادان را به مرز تولدی دوباره رساند. انگار بهرام رادان بعد از جست و خیز های اش در دنیاهای دیگر به آرامش رسیده بود . حالا نه از کودکی خبری بود و نه از عطش نوجوانی و دغدغه جوانی. بلوغ و همین بلوغ سیراب مان کرد. ذوق کردیم که این همان بهرام رادان خودمان است. همان که در "شمعی در باد" داستان آدم واقعی های اطرافمان را تعریف می کرد و اخطار می داد که استفاده بی رویه از این مواد روان گردان بلای خانمانسوزی است که گریبان خانواده ها و جوان های مان را گرفته است و خلاصه کلی درس (عجالتا شعار) اخلاقی می داد، اینجا از زمین خوردن و کتک خوردن و از دست دادن نمی ترسید و خلاصه کاری به کار این هم نداشت که آقا یاد بگیرید که اعتیاد چقدر بد است و تنها به یاد مان آورد که خودمان باشیم و در این راه هرچه از دست رفت به این می ارزد که خود خودمان باشیم. بهرام رادان "سنتوری" از لحظه هایی که با حرکت های چشم و ابرو، خواننده های سرخوش مجالس را تمام و کمال به تصویر می کشید تا دمادم خماری و خمودی و عصبانیت، از شور و شوق کودکانه ای که در بده بستانهای بی نظیرش با گلشیفته فراهانی بروز می داد تا لحظه های فحاشی و کتک کاری، تسلط غریبی بر نقشش داشت.  رادان سیمرغ گرفت و الحق این سیمرغ جشنواره حسابی دلمان را خوش کرد. از بس که صادقانه بود و بوی هیچ حاشیه ای نمی داد. اما همین جاست که زنگ خطر می زند ... از اینجا به بعد بازهم بهرام رادان روی پرده را دوست خواهیم داشت؟ وقتی دیدن این تصاویر معرکه را از سر بگذرانیم، بازهم می شود با دیدن بهرام رادان روی پرده این قدر کیف کرد؟ دیدن هیات علی سنتوری بیشتر شبیه معجزه سینمایی بود و در این سینمای نصف و نیمه، خیلی به ندرت معجزه رخ می دهد.


4) بهرام رادان – علی سنتوری (بزرگسالی/پس از بلوغ): حالا کلی خوشحال بودیم. رادان بعد از کلی بدو بدو، دسته گل های چندان خطرناکی هم به آب نداده بود. دوباره همانجایی بود که روزهای اول بود، کامل تر و دوست داشتنی تر. منتظر نشسته بودیم که ببینیم کی از آن پریدن ها خسته می شود و دوباره برمی گردد سر همین سفره آدم های ساده. کی یادش می افتد همین کارهای عادی را هم خیلی بهتر از دیگران انجام می دهد؟ بعد از "سنتوری" بهرام رادان دیگری می طلبیم. چه بخواهیم چه نخواهیم. چه خوشش بیاید چه خوشش نیاید. بهرام رادان ای که خیلی راحت می تواند نقش یک آدم را روی پرده بیاورد. مهم نیست چند تا سیمرغ و مرغ و کبوتر به خانه می برد. مهم این است که روی پرده دیدن اش برای ما بوی چیز هایی بدهد که مدت هاست از آنها خبری نیست. کاری به این ندارم که "چهار انگشتی" را چه زمانی و به چه دلیلی پذیرفت و کی جلوی دوربین سهیلی رفت. مسلما خواندن فیلمنامه چهار انگشتی، رادان را وسوسه کرده است که احتمالا یکی دیگر از آن نقش های عجیب و غریب را به کارنامه اش اضافه کند و اتفاقا بد هم بازی نمی کند. اما بازیگر به خیلی از ما بدهکاری دارد، بی آنکه خودش بداند. اینهمه با شیطنت ها و سرک کشیدن های اش همراه شده ایم و امروز حضوری می خواهیم که از خودخواهی تجربه کردن دنیاهای تازه، اندکی (فقط اندکی) کوتاه بیاید و یکبار دیگر همان لبخندهای صادقانه و حرکات منحصر به فرد از جنس خودش را خرج کند. یک کم بی‌خیال تنوع ژانر بشود و بیاید با هم خیلی عادی عین همین آدم معمولی های دور و برمان بخندیم، گریه کنیم و نفس بکشیم. ما دلمان برای رادان قدیم تر ها کمی تنگ شده. تقصیر ما نیست، توقع ما از علی سنتوری دیگر اجازه نمی دهد کوتوله هایی به نام فواد و فرزاد را دوست داشته باشیم. متاسفانه اولین فیلم بعد از سنتوری کمی نگران مان می کند. نکند بهرام رادان بالغ و بزرگسال امروز چیزی از کودکی های اش همراه نیاورده باشد. این همان انگشتی است که فرزاد چهار انگشتی ندارد.

----------------------------------------

منبع : سینمای ما

----------------------------------------

نظر ندین ناراحت می شم . پس لطفاْ نظر های خوبتان رو برام بفرستید .

بای .

پروِژه‌های احتمالی آینده بهرام رادان

پس از انصراف بهرام رادان از بازی در فیلم های « دعوت » ( ابراهیم حاتمی کیا ) و « زادبوم » ( ابولحسن داوودی ) در چند روز گذشته ٬ خبر از احتمال همکاری مجدد رادان با داوودی پس از پروژه موفق « تقاطع » به گوش رسید . علیرضا باذل (مدیر برنامه بهرام رادان) ضمن تایید این مطلب افزود : « مذاکرات برای قطعی شدن حضور بهرام رادان در پروژه « زادبوم » دوباره آغاز شده و به زودی به نتیجه می رسد . » همچنین باذل در رابطه با شایعه حضور بهرام رادان در دو فیلم « سوپر استار » ( تهمینه میلانی ) و « بی پولی » ( حمید نعمت الله ) از هرگونه اظهار نظری خودداری کرد و حاضر به تکذیب این خبر نشد . بهرام رادان هم اکنون در سانفرانسیسکو است و در هفته دوم سال جدید میلادی به ایران باز می گردد . فیلم « چهار انگشتی » از بهرام رادان هم اکنون روی اکران است.

-------------------------------------

منبع خبر : سینمای ما

-------------------------------------

نظر یادتون نره .

موفق باشید .

منتفی شدن همکاری بهرام رادان با بهمن قبادی

سلام ....

در حالی که عنوان شده بود بهرام در فیلم جدید بهمن قبادی یعنی {۳۰ ثانیه درباره ی ما} بازی خواهد کرد اما این کارگردان چندی قبل عنوان کرد که تنها بازیگر قطعی فیلمش مهران مدیری است و هم اکنون به دنبال یکی از سوپر استارهای سینما است تا در کنار مدیری ایفای نقش کند .

منبع : فیلم و سینما

---------------------------------------------------------------

اینم چند تا عکس از چهار انگشتی :

نظر یادتون نره .

خداحافظ .

سنتوری توسط شرکت جوانه ی پویا وارد بازار خواهد شد

سلام بر شما دوستان عزیز .

طبق نوشته ی یکی از وبلاگ های واقعاْ فوق العاده (سینما در منطقه ی ممنوعه) فیلم سنتوری توسط شرکت جوانه ی پویا وارد بازار می شود . (البته به گفته ی یکی از دوستانم (گلشیفته فراهانی-ایمان)این خبر حقیقت نداره و اگر فیلم اکران بشه آن وقت از طریق شرکت جوانه ی پویا وارد شبکه ی خانگی می شود .) پس هنوز جای امیدواری است .

واقعاْ برای سنتوری و داریوش مهرجویی بزرگ متاسفم . مهرجویی بزرگ این همه زحمت می کشه سنتوری درست می کنه اونوقت اکران نمی کنند . جالب بدونید به گفته ی منتقدان سنتوری بهترین فیلم داریوش مهرجویی است.

فعلاْ .

فیلمبرداری «تردید» هفته آینده آغاز می‌شود

سلام . بریم سراغ یک خبر خوب دیگه از بهرام عزیز .

با بهبود وضعیت جسمانی واروِژ کریم‌مسیحی، فیلمبرداری فیلم سینمایی "تردید" از هفته آینده از سر گرفته می‌شود. شهریار شهباززاده مدیر تولید فیلم سینمایی "تردید" درباره توقف این پروژه و وضعیت کنونی آن گفت: "متاسفانه به دلیل وضعیت جسمانی نامناسب کریم مسیحی مراحل فیلمبرداری مدتی متوقف شد و عوامل نتوانستند کار را طبق زمانبندی مشخص پیش ببرند. به هر حال با حل مشکلات تولید این پروژه بار دیگر از سر گرفته خواهد شد."


 

وی افزود: "خوشبختانه وضعیت جسمانی کارگردان فیلم رو به بهبودی است و او پس از استراحتی چند روزه شرایط جسمانی بسیار بهتری دارد و مشکلی برای ادامه کار ندارد. اکنون تنها در انتظار بازگشت محمدمهدی دادگو تهیه‌کننده فیلم به ایران هستیم تا بلافاصله با هماهنگی ایشان، ادامه پروژه را از سر بگیریم. و فکر می‌کنم فیلمبرداری از اواسط هفته آینده آغاز شود."


 

مدیر تولید "تردید" احتمال رسیدن فیلم را به جشنواره امسال بسیار ضعیف دانست و گفت: "بعید می‌دانم با مشکلات به وجود آمده دیگر امکان حضور فیلم در جشنواره باشد. به دلیل وقفه در روند تولید پروژه هنوز فیلمبرداری به نیمه نرسیده و به همین دلیل امیدی به نمایش آن در جشنواره نداریم. نمی‌خواهیم که کار را با سرعت و عجله پیش ببریم و هدفمان تولید فیلمی باکیفیت و استاندارد است."

فیلمبرداری فیلم سینمایی "تردید" چندی پیش به دلیل خونریزی معده واروژ کریم مسیحی کارگردان پروژه و بستری شدن وی متوقف شد و دادگو ادامه تولید را به زمان بهبودی وی موکول کرد. کریم‌مسیحی "تردید" را 17 سال پس از "پرده آخر" جلو دوربین برد. در این برداشت آزاد از "هملت" محمدرضا فروتن، بهرام رادان، ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی، بیتا فرهی، جمشید هاشمپور، داود رشیدی و جمشید مشایخی بازی می‌کنند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع : سینمای ما

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه خوب شد که فیلمبرداری تردید دوباره آغاز شد . نه ؟....

خب امیدوارم خوشتون اومده باشه

ممنون از نظرات بسیار کمتون امیدوارم بیشتر بشه .

بای .

چرا آقای جلیلی نگران آبروی سینمای ایران است؟

علیرضا باذل مدیر برنامه بهرام رادان پیرامون صحبت‌های ابوالفضل جلیلی درباره بازتاب منفی واکنش سینماگران ایران در جشنواره فجر توضیحاتی به سایت سینمای ما ارائه کرد: جای تعجب است، که پس از گذشت حدود یک سال از این ماجرا چنین حرف‌هایی زده می‌شود! آقای رادان چندین بار در برنامه تلویزیونی و مطبوعات از نیت و هدف خود در به زمین گذاشتن سیمرغ صحبت کرده‌اند و واکنش‌های مردم نسبت به این موضوع نشان می‌داد که همه، حرف‌های ایشان را پذیرفته و قبول کرده‌اند. جای سوال است که افرادی مانند آقای جلیلی که ربطی به جشنواره فجر ندارند، این طور اظهار نظر می‌کنند. چطور ایشان که مدام در جشنواره ‌های خارجی حضور دارند، نمی‌دانند که آلن آرکین و برنده اسکار نقش مکمل مرد درست دو هفته بعد از اختتامیه جشنواره فیلم فجر در مراسم اسکار جایزه خود را روی زمین گذاشت.

بیشتر فیلم‌های آقای جلیلی با سرمایه دولتی ساخته شده و همان فیلم‌ها حتی در سینماها و تلویزیون به نمایش درنیامده است. به عقیده ما یکی از دلایلی که باعث آبروریزی سینمای ایران در دنیا می شود، نمایش فیلم‌های آقای جلیلی است با این وجود این سوال پیش می‌آید که چرا ایشان نگران آبروی سینمای ایران هستند؟


بهتر است، ایشان دراین ‌باره توضیح دهند که واکنش خارجی‌ها نسبت به کارگردانی که بزرگترین ادعایش این است که هیچ فیلمی نمی‌بیند، چگونه است؟

------------------------------------

منبع : (دوباره) سینمای ما

------------------------------------